داستان بلدرچین

داستان بلدرچین


اقتصاد ایران چندی است دچار زکام شده است برای درمان آن چاره ای نیست جزآنکه داروی همین بیماری را مصرف کنیم. داروی بیماری های دیگر مثل سرطان و یا HAV یا هر چیز دیگری که افراد تجویز می کنند درمان آن نیست. چاره آن استفاده از کالای ایرانی و فعال نمودن کارخانه های خودی است .

بلدرچینی در مزرعه ای از تخم درآمد بنا به دلایلی لانه ی آنها روی زمین بود. صاحب مزرعه که مرد پیر زحمتکشی بود چند روزی مریض شد. بلدرچین مادر رو به جوجه ، پسر، خودش کرد و گفت امروز راحت باش کاملا امنیت داری و کسی مزاحم تو نخواهد شد.  روز بعد پیرمرد از اطرافیانش خواست تا مزرعه را آبیاری کنند اما کسی حاضر به این کار نشد
بلدرچین مادر در این روز نیز حرف خودش را تکرار کرد و روز بعد پیرمرد و درخواستش و امتناع افراد از کمک کردن به او …
و این امر ادامه داشت تا روز هشتم که پیرمرد از غیر نا امید شد دست بر زانو زده و تن بیمارش را به عصا سپرد و راهی صحرا شد .
بلدرچین مادر رو به پسرش کرد و گفت: امروز باید از اینجا کوچ کنیم تو هم آنقدر قوی شده ای که با من پرواز کنی.
پسر از مادر پرسید مگر امروز چه روزی است ؟
بلدرچین مادر گفت : امروز، روزی است که پیرمرد از غیر نا امید شده و دست بر زانو زده و قصد آبیاری مزرعه اش را دارد.

امروز همه باید دست بر زانو زده و اقتصادکشورمان را سرپا نگهداریم.

حمایت  از اقتصاد کشور اسلامی حمایتی از اقتصاد حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
#حمایت_از_کالای_ایرانی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.