خاطر عاطر
آماده باش یاران صاحب الزمان (عج)
آماده باش یاران صاحب الزمان (عج)
یکشنبه 98/06/17
? گاهی کتمان حق باعث غضب الهی و نفرین امام زمانت خواهد شد! در زمانهای حساس انتقال حقایق و پیوند نسلهای بعدی به جامعه ایمانی قبل جلوه بارز امام یاوری است، همچون عبدالرحمن!
? عبدالرحمن بن عبد رب انصاری جوانی بود که زمان رسول خدا (ص) را درک کرد او واقعه بزرگ غدیر را به چشمان خودش دید. به حضرت علی (ع) علاقه زیادی داشت و در زمان غصب حکومت حضرت از شاگردان ایشان بود و همواره کنار امام فعالیت میکرد، چنانچه در زمان خلافت حضرت با او به کوفه آمد.
❇️ عبدالرحمن در تمام امور، جنگها، برنامهها و … پا به پای حضرت بود. او در روشنگری نیز تمام تلاش خود را میکرد چنانچه در زمان خلافت حضرت (ع) زمانی که کوفیان ایشان را تنها خلیفه چهارم میدانستند او به تبیین معارف امامت پرداخت. در تاریخ است که روزی در مسجد کوفه امام علی (ع) در این راستا صحبت کردند و برای تبیین مسئله غدیر از صحابهای که در آن واقعه حضور داشتند خواستند که شهادت دهند. تنها تعداد معدودی این کار را کردند! از جمله آنها عبدالرحمن بود. که مشمول دعای حضرت (ع) شده و عاقبت بخیر شد.
✅ وی دائما ملازم اهل بیت (ع) بود و از ابتدا با امام حسین (ع) از مدینه به مکه و از آنجا راهی عراق میشود. در تمام مدت قیام عاشورا وی یک لحظه امام حسین (ع) را تنها نمیگذارد تا در روز عاشورا جزء شهدای کربلا میگردد.
#شخصیت_نگاری_محرم
اللهم عجل لولیک الفرج
شنبه 98/06/16
سالها در حیرت و جهل زندگی کردن اما تلاش برای اینکه دچار افراط و تفریط نشدن و در صورت مشاهده حق گریزان نبودن گاه مایه نجات است! همچون #زهیر!
#زهیر در جوانی بسیار کوشا بود. همراه #سلمان فارسی در فتوحات شرکت می کرد. اما پس از قتل عثمان، در مورد تحولات جامعه، سرگردان و دچار حیرت شد و ازآنجا که نمی توانست این تحیر را جهت دهی کند لذا از تحولات سیاسی جامعه دوری کرد!
زمانی که شنید امام حسین (ع) قصد قیام دارد برای دوری از موقعیتهای پیش آمده و فرار از جریانات، کوفه را به قصد حج ترک کرد. ولی در راه به کارون امام برخورد و بعد از دعوتنامه امام و صحبت های همسرش ناچار امام را ملاقات کرد. و با توجه به حرفهای امام متحول شد. اما تعلق خاطر به همسرش مانع بزرگی برای او بود که با صحبت های همسرش وی را به همراهانش سپرده و خود به لشگر امام می پیوندد.
او کسی است که در شب عاشورا در جواب اجازه امام به رفتن می گوید:
اگر کشته شوم و خاکسترم به باد داده شود وزنده شوم و دوباره این چنین کشته شوم تا هزار بار! اما شما در امان بمانی هر آیینه این را به جان میپذیرم.
او کسی بود که راههای عاقبت بهخیری و عنایات ویژه امام زمانش را برخود سد نکرد!
#شخصیت_نگاری_محرم
جمعه 98/06/01
انسان معاصر هویت خویش را به خاطر حرکت در خلاف جهت آفرینشش از دست داده است. این نیز از بحرانهای عصر ظهور محسوب میشود. چنانچه به از بین بردن این موانع راغب هستیم و چنانچه بخواهیم در جذبه نار فراق یار قرار داشته باشیم، باید یاد حضرت حجت (عج) را دائما زنده نگهداریم. هر چند شعلهور شدن آتش عشقی این چنین، تنها در دست ما نیست؛ چرا که عشق گاهی با اجازه وارد دل و جان میشود!
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون شد از سمک تا به سهایش[1] کشش لیلا بود
روزی امام جعفر صادق (ع) در میان یاران خود نشسته بودند که جوان کم سن و سالی وارد شد. امام بسیار به وی احترام گذاشتند و در بالای مجلس او را نشاندند. از آنجا که سالمندانی نیز آنجا بودند این کار بر آنها سنگین آمد. و چون معصوم (ع) از این امر مطلع شدند فرمودند:
این جوان با دل و زبان و دستش یاریگر ماست.
حضرت (ع) شروع کردند به پرسش از او و در مورد مسائل علمی با او بحث کردند آن جوان همه را به درستی پاسخ داد. حضرت (ع) به او گفت:
خداوند این فهم را برای این به تو عنایت کرد که دشمنان را از ما دور کنی
و در حق وی دعا کردند:
خداوند تو را از این فهم بهرهمند کند و قدمت را در راه حق ثابت کند!
میدانید آن جوان که این چنین مورد مهر و محبت امام زمانش قرار گرفت که بود؟
هشام بن حکم!
او هوشی سرشار داشت و در فن بیان و سخنوری و مناظره با مخالفان فکری بسیار متبحر بود. غیرت دینی بالای داشت و در دفاع از حریم ولایت همتی بسیار شگرف بکار میبرد.
ما چقدر از استعدادهایمان برای خشنودی امام زمانمان(عج) بهره میگیریم؟ آیا برای روشنگری عقاید باطل دامن همت به کمر زدهایم؟ آیا …
[1] . ستاره کوچک از ستارگان دب اکبر